نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
دل عارفان ربودند و قرار پارسایان
همه شاهدان بصورت , تو بصورت و معانی
مده ای رفیق پندم که به کار در نبندم
تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی
مزن ای عدو بتیرم , که بدین قدر نمیرم
خبرش بگو که جانت بدهم بمژدگانی
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
نه بوصل میرسانی نه به قتل میرهانی